سایه های زمان

ساخت وبلاگ
شده تو طول روز به هر دلیلی یا بی دلیل خاطره ای هرچند مربوط به سال ها قبل رو در ذهنتان مرور کنید و گوشاتون سرخ بشه ؟ عرق کنید و حس کنید چه قدر بد شد ؟ یااینکه مثلا یه دست نوشته از خودتون به یه نفرو بعد از سال ها ببینین و حالتون دگرگون بشه که ای وای اینا چی بود من به این بنده خدا گفتم ؟!

تو درک خودم گاهی واقعا عاجز میمونم ! سال ها قبل رو و حس و حال اون موقع و فهمم در اون زمان رو نمیتونم هضم کنم رفتارای گذشتم خعلی اوقات برام شرماوره ! خطاهام بیشتر از خوبی هام یادم میمونه! و هربار که به هرعلتی سر صندوقچه خاطرات توو ذهنم باز میشه و یه مروری به یه حادثه  برام رخ میده و همه چی از جلو چشام در یه دقیقه میگذره گاهی تا بنا گوشم سرخ میشم  و نمیتونم به اطرافیانم بگم یهویی دقیقا چم شد !؟

و نمیتونم جلوی خجالت کشیدنمم بگیرم . بارها ازاینکه یه استکان اب در فلان روز از دستم افتاد یا اینکه فلان حرف رو فلان جا درست تلفظ نکردم توو ذهنم تکرار میشه و حس بد می افرینه ! از شر خعلی هاش هم نمیتونم خلاص بشم . البته به خودم نگاه میکنم و میگم جنبه ی مثبتش اینه که تو اینقدر بزرگ شدی که گذشتت برات کوچیک شده ! خوبه دیگه اینم یه دید مثبت!

لذت...
ما را در سایت لذت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rafigh6670 بازدید : 33 تاريخ : پنجشنبه 11 آبان 1396 ساعت: 6:52