سررسید!

ساخت وبلاگ
یک طبقه از کتابخانه ی شخصی من متعلق به سررسید, است . هرکدام رابرای کاری استفاده میکنم .سر رسیدهایی که عید هدیه میگرفتم را نگه میداشتم . دفترهای متفاوتی دارم حدودا چهار یا پنج جلد میشود و در هرکدام چیزی مینوشتم .
 یک سررسید رااز زمانی که در دوران  راهنمایی ودرسن بلوغ   بودم اغاز به نوشتنش کردم اسمش "معجزات الهی" است . یعنی هر وقت یک ارزو کردم داخل ان نوشتم و وقتی مستجاب شد  جلویش نوشتم چطور و کی مستجاب شد . حتی خطرهایی که از بیخ گوشم رد میشده و میشود را هم به عنوان معجزات الهی و لطف خدا در این دفتر ثبت کرده ام یا هدفهای غیر ممکنی که داشته ام و طی یک اتفاق یا تلاش توانسته ام تا حدی به ان ها برسم .انهارا هم نوشته ام . حالا بعد 15 سال دفتر خوبی شده است که مجموعه ای از برداشت من نسبت به    ایمان  به قدرتی ماورایی را شکل میدهد .
یک دفتر دیگر هم دارم داخل این دفتر کتاب هایی که میخوانم را با اسم ناشر، سال خواندن و نویسنده و خلاصه اش مینویسم و گاهی هم مینویسم چه کسی این کتاب را به من هدیه داد یا چه کسی به من معرفی کرد و هر کتاب را شماره میزنم. این سررسید  را اول دبیرستان که بودم شروع کردم حالا همه  صفحاتش را جدول کشی کرده ام الان روی رقم 375 و منتظر کتاب 375 ام است . یک روز از همه این دفترها عکس میگیرم و اینجا میگذارم .
 یک سررسید دیگرم دارم که فیلمهایی که دیده ام م را داخلش مینویسم و درموردشان با پنج گزینه نظر میدهم خوب و خوبتر و عالی و حرف نداره  و مزخرفه . این هم از شاهکارهای دوران دبیرستانم بود یک ویژگی ای که این دفتر دارد این است که اخر هر سال حساب و کتاب دارم  امار میگیرم که ایا سال پر فیلمی بود یا نه ؟ چند تا فیلم دیدم ؟ و جالب است که امسال با دیدن 103 فیلم پر فیلم ترین سال زندگی من شد و الحق هرچه دیدم شاهکار بود چون برای اولین بار از دوستان خوبی در زمینه ی فیلم راهنمایی گرفتم و یک دوست خوب با اینترنت شبانه ی رایگان و فیلتر شکن زحمتش را کشید و هرچه میخواستم برایم دانلود کرد.
و اما یک سررسید دیگر هم دارم که این یکی را خعلی سری  و بحساب شخصی نگه میدارم مثلا قفل دارد خداروشکر البته من خواهر ندارم و برادرهایم زود سر و سامان گرفته اند  و به خانه شان رفتند و من از شر فضولی در امانم اما دوستهای صمیمی زیادی دارم که تا پایشان را میگذارند داخل خانه سر از کتابخانه ی من در می اورند ولی خب فعلا که همین قفل کافی بوده و تا میبینند قفل است سرجایش میگذارند  وتا حالا هم که قفل را کسی نشکسته !در این دفتر انتقادهایی که از من میشود را یکی یکی مینویسم تاریخ میزنم و مینویسم چه کسی گفت .گاهی حتی عصبانیتم را هم مینویسم جوابی که به طرف  انتقاد کننده هم دادم را مینویسم ، گاهی ادایش را در میاورم و با طنز پیش خودم خار وخفیفش میکنم؛و اینها راهممینویسم  ! حتی گاهی با نوشتن هایم سعی میکنم برای بار بعد جواب تیزتری اماده کنم که دهان مبارک انتقاد کننده را این بار سه لایه گل بگیرم. اما راستش این بهترین دفتریست که دارم بیشتر از باقی دفترها هم دوستش دارم ! بعد از 13 سال که نگاهش میکنم ، میبینم کسانی تیزترین انتقادها را به من داشته اند که من شیفته یشان بوده ام ! و به من نزدیک بوده اند !اخرین انتقادی که در این دفتر ثبت است رااینجا و در پست بعدی مینویسم !

لذت...
ما را در سایت لذت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rafigh6670 بازدید : 39 تاريخ : سه شنبه 27 آذر 1397 ساعت: 6:19