انکارت میکنند
ناامیدت می کنند
دوام میاوری
میجنگی
و قله را فتح میکنی
نتیجه این می شود
که این بار
عده ای دشمن داری که
سنگ هایی در مشتشان میفشارند و
منتظر زمان موعودند !
پ.ن:بدترین قسمت موفقیت این است که دوستهایت کم میشوند !
راستش سنم کم بود اما برایم اتفاق های بزرگی افتادو چشمم زیادی به این دنیا دریده شد.مثلا گوشه ی کوچکی از ان اتفاق ها این بود که وقتی روو قله ایستاده بودم همه از من روو برگردوندن جواب سلامم دیگه نمیدادند . دیدن من براشون رنج و عذاب شده بود و حتی وسط حرفهام پاشدن و رفتن و دقیقا همین ادمها وقتی خوردم زمین دایه های مهربونتر ازمادر شدن و حسابی دور و برم شلوغ شد !
پ. ن : دو تا نکته ی بد دیگه هم توو این اتفاق بود اولیش این که این ادما سخت پایبند مذهب و دین بودند و کافر نبودن ! دومیش اینکه از نزدیک ترین ها و هم خون های من بودند !! تو دلم هست این ای کاش که من هیچ وقت با "روی دوم ادم ها" اشنا نمی شدم !
نوشته شده در چهارشنبه یازدهم مرداد ۱۳۹۶ساعت 1:58 توسط حضرت باران |
لذت...برچسب : دشمن, نویسنده : rafigh6670 بازدید : 29