اشتراک درد

ساخت وبلاگ

بابت کیفیتی که از من کم شد، بابت درد که روو شونه هام اضافه شد، بابت سری که ازم خم شد، بابت آبروویی که ازم برداشته شد؛ بابت آرزویی که عقده شد،ناراحت بودم،وقتی کلمه درد رو هجی میکردم با تموم سلولهای وجودم انگارلمسش میکردم وسالها گذشت تا این درک از درد یکجا باعث درک یه آدم شد .آدمی که از قهر متنفر بود باناله از قهرهای طولانی میگفت با تنفر از رهایی بیش از حدش مینالید  ،باعصبانیت  عاطفه اندک رو فریاد میزدو از تنوع خواهی آدمها رنجیده بود 

کنار تک تک حرفاش اشک میریزی و فک میکنی چطور میشه درد نقطه ی مشترک دونفر باشه !

 

پ.ن: بازی دنیاست ،مبتلایت کند برنجاندت نه از انکه رنجیده باشی بلکم برای اینکه در نقطه ای دیگر و جایی از این دنیا رنج را و درد را بفهمی و دوست داشته باشی !

پ.ن:من و تو هر دو غریبیم و اشنای سکوت/خوشم از اینکه غمی باتو مشترک دارم... 

نوشته شده در پنجشنبه نهم دی ۱۳۹۵ساعت 12:29 توسط حضرت باران |

لذت...
ما را در سایت لذت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rafigh6670 بازدید : 30 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1396 ساعت: 17:31